یک ویت کنگ میدوید، با تمام قوا میدوید و همه به او شلیک میکردند. درست مثل اینکه در غرفه تیراندازی پارک شهر، به هدفها تیر می اندازند. ولی تیرها به او نمی خورد. بعد من یک تیر شلیک کردم و او افتاد. درست مثل اینکه به درختی شلیک کرده باشم، حتی جلو رفتم و به او دست زدم؛ ولی باز هیچ احساسی نداشتم. احمقانه است، اما واقعیت دارد…

انتشارات

امیرکبیر

مولف

اوریانا فالاچی

برای سفارش یا اطلاعات بیشتر لینک زیر را درآدرس بار مرور گر خود کپی کنید 

https://rayabook.net/bookid/30815


کتاب|کتاب رایا شلیک منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

wsshop.rzb.ir انجمن فیلم و سریال کره ای راهنمای سفر باران موزیک skinbuy تخفیف دونی فن آوران زاگرس