میان رهگذرها رفت سمت همان چهارراه قدیم.
نزدیک که می شد همیشه دلش می گرفت قدیم می آمد و چهارراه ، کتابی می شد که تند تند ورق می خورد.
برگ برگ کتاب این حوالی را از بر بود. با چنارها شاهد شهری بود که زخم می خورد و از زخم های خود می خورد و رشد می کرد و پهن می شد.
انتشارات |
نیماژ |
مولف |
کورش اسدی |
برای سفارش یا اطلاعات بیشتر با شماره زیر تماس بگیرید
02166414040
کتاب|کتاب رایا خورد منبع
درباره این سایت