گزیده ای از کتاب:پدرو پارامو
«پدرو پارامو» داستان پسری است که به مادر در حال مرگش قول می دهد پدرگمشده اش (پدرو پارامو) را پیدا کند. پسر می رود و به شهر مرده و ویرانی پا می گذارد که ارواحی در آن سرگردانند.
پدرگمشده (پدرو پارامو) با شیادی و ی غیر قابل وصفش همه چیز بدست آورده است. شیادی که گناه و آلودگی را به تسلسل ترویج می دهد
در داستان پدرو پارامو، مردی بنا بر وصیت مادر، در جستجوی ردی از پدر هرگز ندیده خود ـ پدرو پاراموـ راهی سفر می شود؛ پدری که زندگی او همانند محتویات صندوق پاندورا است.
مقصد این سفر جایی به نام کومالا است؛ دهکده ای متروک که ارواح ساکنان سابق در آن در گشت و گذارند و به همین دلیل ـ و به تناسب آشفتگی های عالم ارواح ـ نویسنده شیوه روایت عجیب و پیچیده ای را برای داستان خود برگزیده است؛ شیوه ای که باعث می شود خواننده در جای جای این داستان نه چندان بلند به دفعات با تغییر موضوع، تغییر راوی، و تغییر زمان مواجه شود.
« – … با اینکه شب عروسیشون بود سعی کردم بهش حالی کنم که به حرف «اوسوری یو» اعتنایی نکنه ، چون دروغگو و ه.
– گفت این کار از من بر نمی اد. تو به جای من برو. اصلاً متوجه نمی شه.
– البته من خیلی از اون جوان تر بودم و پوستم مثل اون خیلی گندمگون نبود، اما اون تو تاریکی نمی تونست تشخیص بده.
– و من رفتم.تو سال بعد به دنیا اومدی. من مامانت نبودم.اما مامانت به حساب می اومدم.»
| انتشارات |
نشر ماهی |
| مولف |
خوآن رولفو |
| مترجم |
کاوه میر عباسی |
کتاب|کتاب رایا پدرو ,داستان ,پارامو ,تغییر ,پدرو پارامو منبع
درباره این سایت